خيلي معذرت مي خوام شرح اين غرفه روبازگو مي كنم ولي خوب بالاخره اين هم براي خودش عالمي داره اينجا هم نوع بازديد كننده هاش كمتره و هم نوع كتابهاش گزيده تر،  غرفه زوجهاي جوانيه كه يا تصميم دارن بچه دار بشن و يا خدا بزودي بهشون يك بچه كاكل زري ميده از حرف هاشون و يا پرسيدن اسم كتاباشون خود فروشنده ها هم چيزي متوجه نمي شن چه برسه به اين حقير فضول ميدونيد نوعي پچ پچ ميون زوج ها رد و بدل ميشه كه فقط من از بين كلمات نامفهوم و رمزدار  اين زوجين جوان كه قراره نسل مسلمونها رو در ام القراي جهان اسلام زيادكنن اسم چند تا كتاب رو شنيدم اونم فقط به خاطر حضور يك زوج جوان و جسور كه فكر نمي كردن كار خلاف شرعي رو انجام دادن :

...آقا ببخشيد لطف كنيد اون كتاب نه ماه انتظار دكترنامدارمقدم روبديد.

... لطفا اون كتاب كناريش رو هم بديد ، چگونه فرزنداني سالم داشته باشيد ! ...دستت درد نكنه

راستي تا يادم نرفته بگم كه اين غرفه ميعاد گاه دخترهاي تازه ازدواج كرده اي هم هست كه اصلا آشپزي بلد نيستن ، مشكل نود درصد تازه عروسهايي كه به غذاهاي مامان جونشون عادت دارن و تا آشپزي يادبگيرن هم دست و بال خودشونو سوزوندن و هم شوهرهاي بدبختشونو از گشنگي كشتن :

...محمود اگه مي خواي به غيرازاملت غذاي ديگه اي درست كنم كتاب آشپزي شيوا خليل زاده رو برام بگير...

تو اين غرفه معطل شدن زياد جايز نيست چون احساس مي كني  همه به چشم يك دشمن بهت نگاه ميكنن پس راهمو ميكشم و وارد دنياي رنگارنك كودكان و نوجوانان مي شم .

مهمترين خصوصيت اين غرفه ديدن كودكاني بي آلايشه كه نقاشي و رنگ كتابها شديدا جذبشون مي كنه كتابهاي دنباله دار تن تن و ميلو و يا كتابهاي قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب و يا كتابهاي رويائي هايدي ، حنا دختري در مزعه ، بل و سباستين ، بچه هاي كوههاي آلپ و...عجيب طرفداري داره با خودم فكر مي كنم كودكان اين دوره زمونه نسبت به دوران ما كه اوج آرزوهامون كتابهاي قطع كوچك مثل گرگ شيميدان و يا روباه مكار و كتابهايي از اين دست بود خيلي پيشرفت عقلي پيدا كردن تازه اگه خيلي روشنفكربوديم  كيهان بچه ها گرم كننده كوچه هاي خلوت ذهنمون بود .

 در اين بين شور و شوق دختر و پسرهاي نوجوان كه سن و سالي بين 10 تا 15 سال دارن و شديدا عاشق هفت جلد كتابهاي هري پاتر رولينگ و يا سيزده قسمت اتفاقات ناگوار لموني اسنيكت و يا كتاب ماجراهاي خرگوشهاي فلوپسي بئاتريكس پاتر و اين آخري هوشياران سياره اوراك فريبا كلهرمنو به وجد مياره راستشو بخواين اين كتابها اونقدر جذاب هستند كه بزرگترها هم به خيل خوانندگان بي شمار اين كتابها پيوستن در اين سن و سال ذهن همراه با كتاب پرواز مي كنه در سرزمين روياها و چنان غرق در داستان مي شه كه ناگهان خودت قهرمان داستان مي شي و هم سرنوشت با داستان، من كه هنوز لذت مي برم از گشت و گذار در دنيان تخيلي و مارپيچ اين كتابها .

بازهم ميام پائين تراينجا ديگه وضع كاملا فرق مي كنه و شوخي بردا رهم نيست غرفه غرفه كتابهاي ديني است و محل رفت و آمد مومنين و متشرعين و يا گاه گداري صنف حوزوي هاي محترم ،مشتري دائمي اين غرفه ها دخترهاي محجبه ،پسرهاي مومن و سربزير ، رو حانيون وخانواده هاي متدين هستند مرد جواني كه با همسر پوشيه دارش در حال زير و رو كردن كتابهاي مذهبيه تا چمش به كتاب حليه المتقين علامه مجلسي مي افته گل از گلش مي شكفته و يا دختر جواني كه در بدر به دنبال دعاهاي صحيفه سجاديه امام زين العابدين(ع) مي گرده  و تا اونو پيدا مي كنه انگار آلامي بر درد هاشو پيدا كرده در اين بين حضور چند تا طلبه توجه منو به خودش جلب مي كنه جواناني با محاسن مشكي و براق و خيلي اتو كشيده كه فكر ميكنم طلبه هاي دوره سطح هستند چون نقل صحبت هاشون  سيوطي  وتحف القول ومنتهي الامال وغرر الحكمه است و چنان با انرژي به دنبال بحث و درس هستند كه فكرمي كنم عن قريب دوره سطح رو تموم كنن و دروس خارج و فقه رو شروع كنن .كمي پائين تر زوج ميانسالي كه احساس مي كنم فرهنگي هستند به دنبال كتابهاي گزيده تر هستن و گرنه چه كسي معراج السعاده ملا احمد نراقي و يا بحارالانوار مجلسي رو مي خونه البته در اين بين تعدادي دختر و پسر پر شر و شور هم بودند كه به دنبال كتابهاي تعبيرخواب ابن سيرين مي گشتند براي چي نمي دونم !  

بازهم ميام پائين تر ! اينجا چه خبره عجب قيافه هاي عجق وجقي ، اكثرا مزين به ريش و سبيل و موهاي بلندي هستند كه گاهي اوقات به روي شانه هاشون ريخته شده  و تعدادي هم موهاشونو دم اسبي از پشت بستن ، اينجا غرغه كتابهاي روشنفكري  است تو اين غرفه  بلندي مو و ريش يك نسبتي با شدت روشنفكري افراد داره اينجا روشنفكرها چند گروه هستند اول هنري ها كه اكثرا سينما و تئاتري هستند و البته داري موهاي بلند تر دوم سياسي ها كه اداي وابستگي به يكي از نحله هاي سياسي رو دارن و سوم فلسفي ها كه  ميلان كوندرا جلوشون باید بوق بزنه و گاه گداري يك رويه و نمایي از اولين تافلر به روي خودشون كشيدن و آخر برادران و خواهران محترم شاعر و شاعره كه تا دلت بخواد مثل ستاره هاي آسمون ميدرخشيدن .البته تايادم نرفته بگم كه تعدادي بچه مثبت مذهبي هم قاطيشون هست گرچه سنخيتي با اين جمع ندارن ولي لااقل به بهانه كتاب انقلاب تكاملي اسلام جلال الدين فارسي و يا نقد فلسفه ديالكتيك و يا جهان بيني اسلامي شهيد مطهري حاضر به هرگونه بحث و جدلي هستن.

گروه اول چنان غرق در اوهام فرماليستي و پوپوليستي سينماي غرب هستند كه از شيرمرغ تا جون آدمهاي سينمائي رو زير و رو ميكنن از سينماي نئوكلاسيك ايتاليا از ويسكونتي گرفته تا برناردو برتولوچي و يا از سينماي مولف فرانسه از تروفو گرفته تا ژان پير ملويل و يا سينماي معني گراي لهستان خصوصا آندره تاركوفسكي و يا ورنر هرتزوك سينماي آلمان چنان بحث و جدلشون با لامي گيره كه فكر ميكني الان كلاكت جلوت مي گيرن و فرياد مي زنن صدا ، دوربين ،اكشن ...

و يا تعداي كه فكر مي ميكنن شبيه براد پينت ، جورج كلوني و بعضي از همشيره هاي جوگير شده كه خودشونو با جوليا رابرتز و يا نيكو ل كيدمن مقايسه مي كنن چنان از جايزه نگرفتن اين هنرپيشه ها در مراسم اسكار امسال ناراحتن كه هرچه فحش دارن نثار دنيل دي لوئيس مي كنن ... مرتيكه ايرلندي زشت قيافش واقعا شبيه همون قصاب فيلم دارو دسته هاي نيويوركيه ... الدنگ ....

گروه دوم پر حرارت تر هستن اين گروه به دو دسته چپي و راستي تقسيم مي شن من فعلا چون بحث سياسيه وارد اين مقوله نمي شم  ببخشيد سري كه درد نمي كنه دستمال نمي بندن ...

گروه سوم گروه زيباي فلسفه است از فلسفه اجتماعي گرفته تا سياسي يك عده طرفدار هگل يك عده طرفدار انگلس ویک عده مشرب خوار مکتب نیچه خصوصا کتاب این چنین گفت زرتشت  تعداي بچه هاي وطني هم طرفدار ملا صدرا و حركت جوهري و حكمت متعاليه و يا حكمت خسرواني شيخ شهيد سهروردي والا من كه از بحث اين طبقه محترم چيزي زياد متوجه نشدم چون بحث از سفسطه و سوفسطائيان و دنياي سوفي سر منو به دوران انداخت اين گروه رو عطاشونو به لقاشون بخشيدم ما رو چي به فلسفه و منطق... والا ...!

گروه چهارم چون خودم علاقه به شعر و نثر و داستان دارم صد البت گروه محترمي هستند اينجا احساس تا حدود زيادي جاي عقل رو اشغال كرده تعدادي دختر و پسر احساساتي با گونه هاي بر افروخته آماده اند كه سريعا مشاعره رو شروع كنن اينجا كتابهاي اخوان ، فروغ ، سهراب ، مشيري، شفيعي كدكني ،مرحوم قيصر امين پور و غزاله عليزاده و ... نقل مجلسه روح شعر و مشاعره چنان موج مي زنه كه كافيه بگي برادران و خواهران محترم" ر " بدين در يك لحظه يكصد بيت شعر كه اولش با حرف " ر" شروع ميشه مثل پتك به سرت مي خوره راستي تا يادم نرفته بگم اين طبقه خيلي نازك خيال و باريك دل هستن چون اشكشون سر مشكشونه كافيه يك بيت شعر احساسي بخوني تا صداهاي بغض گرفته از هرسو شنيده بشه .

بازهم ميام پائين تر ولي... انگاري ديگه غرفه اي نيست ...

" بابا جان كتاب تموم شده از اينجا به بعد بازار سي دي فروشهاست كتاب مي خواي برو بالا تر "

پايان